العجل مولاجان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پندانه

01 آبان 1396 توسط آرزو رمضاني

? معلم سر كلاس به يكي از شاگردان
گفت درس چوپان دروغگو را بخوان.

?بچه زد زير گريه و گفت : نمی توانم آقا معلم!
معلم پرسيد: چرا؟
بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.

?معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟
پسره با لحنی لرزان گفت : آقا معلم!
پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:
من و پدرم و پدر بزرگم و بسياری از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبری دروغگو نبوده است.

?اما يك نفر در ده ما پيدا شد و گفت به من رای بدهيد تا برای شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشی كنم و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم.

?ما هم باور كرديم و به او رای داديم و آقا شد نماينده #مجلس و به هيچ یک از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلاممان را هم نمی دهد.

?به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا
به جاي چوپان درغگو درس جديد:

?” نماينده دروغگو ” را تدريس كند.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

العجل مولاجان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس