العجل مولاجان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نامه و انگشتر

30 مهر 1396 توسط آرزو رمضاني

به هر بهانه ای برایم هدیه می خرید ، برای روز زن و روز های عید.

اگر فراموش می کرد در اولین فرصت جبران می کرد.هدیه اش را می داد و از زحماتم تشکر می کرد.

زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود،مدت ها به خانه نیامده بود.یک روز دیدم در می زنند.رفتم دم در،دیدم چند تا نظامی پشت در هستند،گفتند:منزل جناب سرهنگ شیرازی؟دلم لرزید.گفتم:جناب سرهنگ جبهه هستند.چرا اینجا سراغشان را می گیرید؟اتفاقی افتاده؟گفتند:از طرف ایشان پیغامی داریم.و بعد پاکتی را به من دادند ورفتند.آمدم در حیاط،پاکت را درحالی که دستانم می لرزید،باز کردم.یک نامه بود با یک انگشتر عقیق.

نوشته بود برای تشکر از زحمات تو.همیشه دعایت میکنم.

یک نفس راحت کشیدم ،اشک امانم نداد.

به روایت همسر شهید صیاد شیرازی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

العجل مولاجان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس